-آيا سهم اين «کاستن از اضافه کار کارمندان» از مجموع هدررفتهاي پيدا و پنهان بودجهها، آنقدر هست که هزينه اي به اندازه بر هم زدن آرامش نسبي قشر مهمياز جامعه و پيامدهاي اخلاقي- اجتماعي آن در جامعه را توجيه کند؟-آيا شايسته تر آن نيست که سعي شود هدر رفتهاي منابع کشور و بودجه دولت از سرچشمه بسته شود و کسي چشم به اين «آب باريکههاي اميد و حيات مردم» - که اين روزها توانشان در سيراب کردن کوير نيازهاي زندگي کمتر از پيش شده است - نداشته باشد.-
آيا دولت «در راستاي مديريت منابع خود که با توجيه جلوگيري از هدر رفت منابع صورت گرفته است» نميتوانست به راهکاري جز کاهش مزاياي کارمندان خود بينديشد؟ و آيا با اين کاستن از حقوق و مزاياي کارمندان، مشکل ناهدفمندي منابع دولت و هدر رفت آنها برطرف خواهد شد؟
-آيا زيباتر آن نيست که در شرايط کنوني، به جاي ايجاد زحمت براي کارگران و کارمندان، به دستگيري از آنان و جلب رضايت قلبي و همدلي بيشترشان پرداخته شود و آنگاه از آنان انتظار رود که همچون هميشه تمام توانشان را به کار گيرند و در پرتو ايثار و مجاهدت و تلاش خود، چشم همه جهانيان را بار ديگر بر عبور سالم و عزتمندانه «مردم ايران زمين» از گردنه صعب ديگري خيره نمايند؟
محمدباقر قاليباف، شهردار تهران در وبلاگ خود در مورد حضرت آيت الله فاضل لنكراني (قس سره) چنين مي نويسد:
امروز دوشنبه است. بيست و هشتم خرداد. پيكر آيتاللهالعظمي فاضل لنكراني را در قم تشييع كردند. ياد حرف آيتالله ميافتم. آن وقت که رفته بودم خدمتشان. آن موقع در ناجا بودم. گفتند "من 50 سال است دارم اسلام ميخوانم. بگذار خلاصهاش را برايت بگويم. واجباتت را انجام بده. بهجاي مستحبات تا ميتواني به کار مردم برس. کار مردم را راه بيانداز." بعد هم گفتند "اگر قيامت کسي ازت سوال کرد، بگو فاضل گفته بود."