همه مقصریم
در سال ها و ماههای اخیر بخش قابل توجهی از فضای مجازی به اخبار و تصاویر ارتکاب افراد به جرم و جنایت اختصاص یافته است. جنایاتی که گاها وحشیانه و غیر قابل تصور هستند. از نمونه های اخیر آن میتوان به شهید شدن مامور نیروی انتظامی در شیراز و جنایت و چرخاندن سر دختر 17 ساله توسط همسرش در اهواز،اشاره کرد. شاید زمانی بود که همه ی ما به نوعی انتظار چنین اخبار جنایی را از کشورهای خارجی از جمله آمریکا و اروپا داشتیم و فکر نمی کردیم روزی در کشور خودمان به جهت نوع فرهنگ، مذهب و عواطف خاص انسانی موجود در ایرانی ها ،شاهد چنین وقایع و اتفاقات تلخ آنهم با فراوانی بالا باشیم. متاسفانه در حال حاضر شاهد جنایت های ریز، درشت، دلهره آور و راز آلود در اقصی نقاط کشورمان هستیم و این موضوع با توجه به افزایش آن رفته رفته در حال تبدیل شدن به یک رویداد عادی در بین افراد جامعه است. طوریکه با باز کردن صفحات اینستاگرام،واتساپ و تلگرام کاربران یا به صورت شرطی شده به دنبال اخبار و حوادث میگردند یا اینکه چنین اخباری ناخواسته در صفحات گوشی آنها ظاهر میشودکه خود این موضوع امری خطرناک است. چرا که با افزایش آمار جرم و جنایت در یک جامعه، عواطف انسانی درآن به تدریج تضعیف شده و این خود زمینه ساز، ازدیاد ارتکاب به جرم و جنایت در جامعه و از همه مهمتر عادی انگاری چنین اقداماتی میگردد که اگر چاره اندیشی نگردد میتواند برای رشد و توسعه پایدار مانع بزرگی باشد. در خصوص افزایش جرم و جنایت و به نوعی کارهای غیر قانونی در جامعه، عوامل زیادی از سوی متخصصین امر بیان شده است که بیکاری یکی از دلایل عمده بروز چنین رفتارهای ناهنجاردربین افراد جوامع است که یافته های همه ی تحقیقات صورت گرفته در این زمینه نیز بنوعی به آن(بیکاری) ختم شده است. چرا که بیکاری می تواند موجب فقر، فقر می تواند موجب عدم آموزش های لازم جهت رشد فکری و فرهنگی در خانواده ها شود. برای کاهش آسیب های اجتماعی نیازمند توجه جدی به آموزش های رسمی و غیررسمی کاربردی و همچنین بهبود شرایط اقتصادی و از سویی ایجاد فرصت های شغلی برای بیکاران هستیم. بدون نگاه ویژه و مستمر به افزایش سطح آگاهی افراد جامعه بخصوص خانواده ها در تربیت کودکان و همچنین رشد اقتصادی پایدار که زمینه ساز رشد و توسعه رفاه اجتماعی و اقتصادی افراد جامعه میگردد ،نمیتوان منتظر معجزه در امر کاهش آسیب های اجتماعی بود. به قول معروف با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود. نباید فراموش کنیم که آدمها مجرم به دنیا نمیآیند بلکه این محیط، نیازها و طرز تربیت، آنها را به مجرم تبدیل میکند. با توجه دخیل بودن عوامل مختلف ایجاد جرم و جنایت در جامعه، می طلبد برای رفع ریشه های بروز آنها نیز افراد متعدی در جامعه از جمله پدر ، مادر، برادر،خواهر معلم،دوستان،آشنایان و حاکمیت در تمام سطوح آن، متناسب با نقشی که در جامعه برای آنها تعریف شده،کارکرد و وظایف خود را بخوبی و بطور سیستمی در راستای کاهش آسیب های اجتماعی انجام دهند. خلل و عدم هماهنگی اجزای سیستم، باعث ایجاد مشکلاتی برای جامعه در ابعاد مختلف از جمله بروز چالش های منفی اجتماعی خواهد شد. به عبارتی وقتی جرم و جنایتی در جامعه به وقوع می پیوندد همه ما اعم از خانواده،نظام آموزشی و حاکمیت، متناسب با نقش خودمان در محیط پیرامون ،مقصر هستیم و باید خودمان را ملامت کنیم. به امید نگاه سیستمی و اجزاء گونه به مبارزه و کاهش آسیب های اجتماعی در کشور.
هیچ کس و هیچ چیز سر جای خودش نیست
فوق لیسانس جامعه شناسی دارد اما این روزها کافه داراست. پزشکی عمومی خوانده اما این روزها کتابفروشی اش را در یکی از میدان های شهر اداره می کنند. دو فارغ التحصیل مددکاری اجتماعی این روزها به یکی از شهرهای شمالی رفته اند و با کمک چند نفر از دوستان شان که قبلاً به این شهر مهاجرت کرده اند، کشاورزی می کنند. مهندسی برق خوانده اما این روزها در شهر بلور فروشی دارد. این ها آدم هایی واقعی با داستان هایی واقعی اند که نمونه های شان را شما هم می شناسید. آدم هایی که رشته دانشگاهی شان فرسخ ها با کاری که می کنند متفاوت است. آنها یا کار متناسب با رشته تحصیلی شان را پیدا نکرده اند یا بعد از تحصیل فهمیده اند آدم رشته شان نیستند. خیلی هایشان هم می گویند آدم های دیگری جای شان نشسته اند. آدم هایی که به جای آنها استخدام یا به کارگرفته شده اند. جمله معروف هیچ کس سر جای خودش نیست، درباره آنها حسابی مصداق دارد.آنها گلایه می کنند و من به سال هایی فکر می کنم که در دانشگاه های کشور گذرانده اند؛ اغلب هم دانشگاه های دولتی. راستی چقدر هزینه تحصیل شان شده؟ چقدر منابع کشور هدر رفته است.باید این اصل را پذیرفت که وقتی آدمها در جای درست خود قرار نمیگیرند اصل شایستهسالاری زیر سؤال میرود. اگر هر کس در جای خودش باشد، همه چیز درست پیش میرود . آیا چنین روزی خواهد رسید؟
کارگر ساده نیازمندیم
درایام تعطیلات نوروز فرصتی پیش آمد تا چند فیلم سینمای خانگی را ببینم.از بین آنها فیلم سینمایی کارگر ساده نیازمندیم به کارگردانی وتهیه کنندگی منوچهر هادی ازحیث فیلم نامه و پرداختن با مسایل وآسیب های اجتماعی واقتصادی حال حاضر جامعه ازبقیه فیلم ها قوی تربود.موضوع فیلم به ماجرای مهاجرت دو جوان شهرستانی به پایتخت(تهران) برای پیدا کردن کار و آینده بهتر می پردازد.یکی از آنها در مغازه اغذیه فروشی با کارفرمای که از حیث درآمد در سطح پائینی می باشد ودیگری به صورت نگهبان در پروژه ساختمانی با کارفرمای پولدار،مشغول بکار میشوند و درجریان فیلم اتفاقاتی برای هر دو آنها پیش میآید.منوچهر هادی در این فیلم تلاش می کند با نگاهی متفاوت به مسایل ومشکلات کارگران ساده که در پایتخت مشغول بکار هستند واکثریت آنها را نوجوانان وجوانان شهرستانی تشکیل میدهد را به تصویر بکشد و به نظر بنده در این تلاش ادبی و هنری موفق عمل کرده است.وی کوشیده در فیلم خود دو نکته مهم را به بیننده منتقل کند:
-)چه در طبقه کارگر(دهک پائین)وچه طبقه کارفرما(دهک بالا)بدون زحمت و تلاش سالم وبا صداقت نمی توان به ثروت رسید.برای رسیدن به پول بی زحمت از سوی هر دو دهک یکی برای رسیدن به پولی که قبلا نداشته و دیگری برای افزایش پول و موجودی خود، می بایست دروغ،خیانت و حتی به قتل دست بزنند.
-)پول همه چیز نیست و نمی شود همه چیز را با پول تغییر داد و در صورت تغییر نیز موقعیت جدید قطعا موقتی خواهد بود.
دیدن این فیلم زیبا و پرمعنی را به همه ی خوانندگان عزیز توصیه می کنم.