سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

همسان سازی نه یکسان سازی حقوق ها 

اعتراضات و تجمعات کارگران و کارمندان برخی از سازمان ها و وزارتخانه ها در مقابل مجلس شورای اسلامی و سایر نهاد های تصمیم گیر و کشیده شدن  این تحرکات اعتراضی و صنفی به بستر فضای مجازی در خصوص پائین بودن سطح حقوق ها و دستمزد ها در مقابل تورم موجود و همچنین تبعیض و ناعدالتی مشهود  در این خصوص که برای همه ی مسئولین نیز مبرهن می باشد، این روزها افزایش یافته است. تا راهکار منطقی و کارشناسی برای این معضل اقتصادی- اجتماعی پیدا نگردد  این گونه اعتراضات، فراگیر شده و تبدیل به سونامی خواهد شد که در شرایط موجود مدیریت چنین اتفاقاتی دشوار و از همه مهمتر ابزاری برای سوء استفاده رسانه ها و جریان های مخالف داخل و خارج  کشورخواهد بود. همسان سازی حقوق ها چه در بخش دولتی و  چه در بخش خصوصی نیازمند توجه جدی شخص رئیس جمهور برای سروسامان دادن به  این وضعیت بغرنج  و حذف ناعدالتی های موجود در این زمینه است. هرچند که ایشان(رئیس جمهور) به وجود ناعدالتی در پرداخت حقوق ها در نظام اداری، اذعان  و بر  همسان سازی و رفع تبعیض در سطح دستمزد ها در کشور تاکید کرده اند واقعیت این است که موضوع می بایست هرچه زودتر با ورود و مدیریت شخص ایشان حل و فصل گردد. اگر ساماندهی و برطرف کردن چالش ها در این خصوص به وزراء تخصصی،سازمان برنامه بودجه و نمایندگان مجلس شورای اسلامی بود، تاکنون می بایست حل میشد که نشده است. حتی شرایط با توجه به اقدامات و به قول معروف تحرکات از سوی برخی از وزارتخانه ها و سازمان ها و با استفاده از سیاست "روابط به جای ضوابط" باعث تشدید شکاف پرداختی در بین حقوق بگیران درسطح کشور نیز شده است. طوری که برخی فوق العاده ویژه میگیرند و به دنبال فوق العاده خاص هستند و گروهی دیگر هنوز به دنبال فوق العاده ویژه خود می باشند.‌ معیشت مردم بخصوص آنهایی که  حقوق بگیر ثابت هستند از اولویت های مهم کشور و نظام باید تلقی گردد. بعبارتی خط قرمزی هست که باید جدی گرفته شود‌ که گذشتن از آن تبعات مختلفی برای نظام اداری میتواند داشته باشد. هرچند که تاکنون این شیوه و نظام پرداخت اثرات مخرب خود را به صورت پنهان بر پیکره سیستم اداری گذاشته است ولی ادامه دار بودن آن با توجه به شرایط اقتصادی موجود میتواند آبستن حوادث مختلف در جامعه باشد که به واقع هیچ دلسوز و دوست دار وطن به دنبال آن نیست.قابل قبول نیست که با وجود قانون مدیریت خدمات کشوری تعدادی از وزارتخانه ها و سازمان ها به دلایلی همچون حساسیت کاری و اقناع مالی کارمندان خود و بخصوص با استفاده از روابط سیاسی از شورای حقوق و دستمزد مجوزهای لازم  برای افزایش حقوق کارمندان خود در قالب فوق العاده ویژه، خاص و یا سایر مزایای افزایشی را بگیرند و در مقابل دیگر وزارتخانه ها از امتیاز های مورد اشاره به دلایلی غیر منطقی محروم شوند. علی ایحال امیدواریم جناب آقای رئیسی  که در مصاحبه های مختلف به رفع تبعیض در حقوق ها اشاره کرده اند بتوانند گفته های خود را بشکلی که در کل جامعه حقوق بگیران کشور همسان سازی نه یکسان سازی حقوق ها اتفاق بیافتد، عملی نمایند. انشاءا...






تاریخ : سه شنبه 100/11/5 | 4:29 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

بیاد مادری که ....

-) بیاد مادری که به دلیل بیماری آلزایمر همه را فراموش کرده و متاسفانه نمی دانم چرا همه نیز او را از یاد برده اند.

-) بیاد مادری که درکنج خانه سالمندان هنوز منتظر معجزه است.

-) بیاد مادری که با عکس مفقود الاثر فرزندش از خواب بیدار میشود و با گفتن قصه به عکس او بخواب میرود.

-) بیاد مادری که جز خدا امیدی در این کره خاکی ندارد.

-) بیاد مادری که رنج دنیا را تحمل می کند برای حفظ فرزندانش.

-) بیاد مادری که همانند مردان کار می کند برای کسب روزی حلال.

-) بیاد مادری که گرسنه سر به بالین می گذارد تا سهم بیشتری از غذا به فرزندش برسد.

-)بیاد مادری که علیرغم گذشت چندین سال از جنگ هنوز با امید منتظر خبری از فرزندش می باشد.

-) بیاد مادری که تا پاسی از شب از داغ فرزند جوانش گریه می کند.

-) بیادر مادری که خود و فرزندانش را به دلایل نامعلوم در آب غرق می کند.

-) بیاد مادر روستایی که با دستان پینه بسته و کمر خم شده هنوز مشغول کار و فعالیت است.

    بیاد مادری که ..........

با این همه درد، ای مادران رنج کشیده از زندگی، روزتان  مبارک. 

 

 

 






تاریخ : یکشنبه 100/11/3 | 2:44 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

داستان مدیریتی 

   نقل است مردی در آخر عمر خود،زنش را صدا میزند و به دلیل اذیت و آزاری که بر زنش روا داشته از او حلالیت می طلبد. زن در جواب میگوید همه ی آزار و اذیت های که به من روا داشته ای را حلال میکنم، اما یک بار با من کاری کردی که هرگز نمیتوانم از تو درگذرم و تو را ببخشم.مرد پرسید آن چه کاری بود؟

زن جواب داد: یک بار علیرغم  تخصص و تجربه چندین ساله ام در  خصوص آشپزی، مرا  به دُم عروس بستی تا در کنار او  پخت قورمه سبزی با لوبیا چیتی را یادبگیرم. من اگر تو را بخاطر همه آزارها و اذیتها ببخشم بخاطر این تحقیر هرگز تو را نخواهم بخشید!

نتیجه گیری:

سپردن کار به افراد غیر متخصص، بدون سابقه و تجربه کاری و از همه بدتر و غیر حرفه ای تر، قرار دادن چنین اشخاصی در مسند مدیریت برای افرادی  که دارای تخصص، سابقه و تجربه بالای نسبت به او (مدیر)  دارند می باشد. در چنین رویکرد مدیریتی، دیگر نتیجه و برون داد سازمان یا سیستم برای افراد رده بالای آن اهمیت ندارد و صرفا ماندگاری در راس به همراه دوستان و آشنایان برای آنها از اولویت بالایی برخوردار است. این یعنی تحقیر و کاهش بهره وری در بین سرمایه های انسانی، مگر میشود در این نوع  ساختار سازمانی از کارکنان و نیروهای آن انتظار بهروری و خلاقیت داشت. همین که در چنین سازمانی، کارها و فعالیت های روزمره تحلیل و ضعیف نشده و همچون گذشته ادامه دارد می باشد ، مدیران کلان و میانی آن سازمان باید کلاه شان را در آسمان ها جستجو کنند.

 






تاریخ : پنج شنبه 100/10/30 | 11:50 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

اکسیری کمیاب بنام "همدلی" و "اتحاد " 

 بعد از گذشت 43 سال از پیروزی انقلاب اسلامی، تحولات اجتماعی،سیاسی و فرهنگی صورت گرفته در این مدت، بلوغ سیاسی و اجتماعی مردم را بدنبال داشته و ازطرفی این تغییرات زمینه ساز شناخت افراد جامعه از وظایف مسئولین ملی و محلی در سرنوشت کشور و آینده خودشان نیز شده است. به عبارتی در شرایط کنونی افراد جامعه بواسطه رشد دانش عمومی و تخصصی به راحتی تشخیص میدهند که رفتار، گفتار و کردار کدام مسئول از روی دلسوزی و صرفا برای رفع موانع و مشکلات پیش روی مردم در ابعاد مختلف جامعه است و یا برای سهم خواهی و رسیدن به نیات خود فرد می باشد . بنابراین در شرایط موجود کشور که افراد جامعه دارای بینش و بصیرت بالایی هستند و سره و ناسره را بخوبی از هم تشخیص میدهند فریاد زدن ،انتقاد و گلایه کردن برخی ها از مقام عالی استان، بیشتر جنبه سیاسی دارد تا اجرایی آنهم در مکان قانونگذاری که می بایست آبستنِ طرح مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم و اتخاذ راهکارهای لازم در این خصوص باشد، مباحث و اختلافاتی با چاشنی شخصی و حزبی در آن مطرح میشود که جای بسی تاسف است. مطمئنا در چنین فضای متشنجی، کشیده شدن چنین مواردی به رده های بالای نظام نه تنها در شان و جایگاه مردم فهیم و آگاه استان اردبیل نمی باشد بلکه جزء دامن زدن به اختلافات محلی و از همه مهمتر ایجاد یاس و ناامیدی در مردم دستاورد دیگری نداشته و در ادامه نیز نخواهد داشت. با توجه به وضعیت کنونی، رشد و تعالی استان نیازمند همدلی و اتحاد همه جانبه مسئولین چه آنهایی که در حوزه تصمیم گیری فعالند و چه آنهایی که در حوزه اجرایی مشغولند، می باشد. قطع به یقین بدون اجماع محلی در ارتباط با توسعه همه جانبه راه بجایی نخواهیم برد. امید میرود ضمن احترام به تفکیک قوا از سوی مسئولین قانونگذار و مسئولین اجرایی، با میانجی گری رهبران احزاب و نماینده ولی فقیه در استان، شاهد ایجاد وفاق و همبستگی بین نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مقام عالی استان که در این ایام خاص اجتماعی و اقتصادی بیش از پیش به آن نیازمندیم، باشیم. فراموش نکنیم که استاندار جوان و ساعی اردبیل شخصی کارآمد و آشنا به ابعاد رشد و توسعه استان می باشد و به عبارتی میداند که چطور کشتی رشد و توسعه استان را به ساحل نجات برساند که در این مسیر طوفانی قطعا استاندار به همراهی مثبت و سازنده تمامی احاد جامعه در سطوح مختلف از جمله نمایندگان مجلس شورای اسلامی، تشکلات اجتماعی،سیاسی و اقتصادی استان نیازمند می باشد. طوری رفتار نکنیم که بعد از پایان ماموریت دولت ملی و محلی افسوس بخوریم که ایکاش چنین و چنان می کردیم. به امید روزی که شاهد همدلی و اتحاد مثبت و سازنده مسئولین استان باشیم. انشاء ا...






تاریخ : یکشنبه 100/10/26 | 10:34 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

دلنوشته ای بیاد نوزادان  بی زبان

امروز نیز مثل روزهای گذشته با دستان گرم مادرم از خواب بیدار شدم. ولی نمی دانم که چرا مثل روزهای گذشته او نمی خندید و چشمانش پر از اشک بود. با خودم گفتم شاید دیشب نیز مثل شب های گذشته که من و برادرم خواب بودیم، باز با خود و دردهایش تا پاسی از شب خلوت کرده بود . وقتی مرا از روی تخت برداشت،لرزش دستهایش را بخوبی احساس کردم. دوباره برای تسکین نگرانی خودم،گفتم شاید اثرات عصبی بی خوابی های شبانه است. طوری با من رفتار میکرد که اینگار با هم غریبه ایم. نه  با احساس خاص مادرانه مرا در آغوش می گرفت و نه موهای سیاهم را نوازش می کرد. دیگر مثل روز برایم روشن شد که این مادر،مادردیروز من نیست. بعد از بیدار شدن برادرم،مادر با او نیز خوب نبود و مرتب از او بهانه می گرفت و سرش داد می کشید.خیلی میخواستم با مادرم درد و دل کنم. چرا که دختر رازدار و مرهم اسرار و زخم های مادر است. چه کنم که هنوز نعمت بزرگ "سخن گفتن" از طرف شخصی که مادرم مرتب او را "خدا" صدا میکرد به من داده نشده بود.چند ساعت بعد که من و برادرم اصلا انتظارش را نمی کشیدیم،مادرم مرا در آغوش گرفت و دست برادرم را به دست خود، آماده شدیم برای رفتن به بیرون از خانه. برادرم پرسید مادر کجا میریم هوا کم کم دارد تاریک می شود. مادرم گفت: پسرم نگران نباش میرویم پیش "خدا" او از هر سه تایمان مراقبت می کند. همین که برادرم داشت گریه می کرد از خانه بیرون رفتیم. من تا اسم "خدا" رو شنیدم خیلی خوشحال شدم چون خیلی وقت منتظر بودم تا او را ببینم و ازش بخواهم تا کاری کند که من بتوانم "حرف" بزنم. در این لحظه به مادرم نگاه کردم و لبخند زدم ولی اشک چشمهای او لب های خشک شده مرا خیس کرد چون داشتیم می رفتیم پیش "خدا" این حرکت و رفتار مادرم مرا زیاد به خود مشغول نکرد. بعد از چند ساعت شنیدم که مادرم به برادرم گفت: پسرم آماده باش بعد از چند دقیقه دیگر به اتفاق هم  پیش "خدا" هستیم. برادرم گفت: مادر حال که میریم پیش "خدا" بذار باباهم بیاد چهارتایی بریم پیش "خدا". مادرم با گریه جواب داداشم را داد. بعد از اینکه گفتگوی مادرم با برادرم تمام شد، احساس کردم همه جای بدنم خیس شده و مادرم طوری مرا در آغوش خود فشار میدهد که یک آن احساس کردم، نمی تونم نفس بکشم. در این لحظه برادرم را دیدم که تلاش میکرد دستش رو از دست مادرم جدا کنه ولی مادرم چنان دستهای برادرم را فشار میداد که امکان رهایی اش وجود نداشت. بعد از چند ثانیه چشمهای من مثل روزهایی که مادرم برایم لالایی میخواند،سنگین شد وبه خواب رفتم. وقتی چشمهایم را باز کردم دیدم که در آغوش مادرم هستم و او در حال عوض کردن لباس های خیس من و برادرم است. در همین لحظه صدایی شنیدم که گفت: دختر زیبای من در دل چه آرزو داری؟ من که با شنیدن این صدا ترسیده بودم و دستهایم را دور گردن مادرم به هم فشار میدادم به مادرم نگاه کردم. مادرم با چهره آرام و خندان به من گفت: دخترم نترس این صدای همان شخصی است که میخواستی او را ببینی و ازش بخواهی که کاری کنه تا تو بتونی "حرف" بزنی. دوباره آن صدا رو شنیدم که میگفت: دختر زیبای من بگو از من چه میخواهی؟ من گفتم: ای "خدا" مادرم همیشه از شما تعریف میکرد که مهربان هستی و کودکان رو دوست داری، لطفا کاری بکن که من بتوانم "حرف" بزنم تا یکبار هم که شده با زبان شیرین و کودکانه خودم از مادرم تشکر کنم. به یکبار احساس کردم که نیرویی از درون وجودم به من میگوید که ای دختر، داد بزن. به ناگاه فریاد زدم " مادر هرچند که نتوانستم مرهمی برای زخم های ندیده ات باشم ولی عاشقانه دوستت دارم".

بیاد تمامی مادران،کودکان و نوزادان بی زبان که به هردلیلی خاموش شدند. بخصوص نوزاده هفت ماه "بنیتا"

 

 

 

 






تاریخ : جمعه 100/10/24 | 8:8 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

سربازی به وسعت جهان 

به مناسبت سالروز شهادت حاج قاسم سلیمانی هر چه تلاش کردم در خصوص شجاعت،وفاداری،وطن پرستی،در کنار مردم بودن در شرایط سخت،قهرمان میدان جنگ،اطاعت از مافوق، دیدن همه ی انسان ها،مرد روز های سخت، مرد استراتژیک و ... مطلب و دلنوشته ای به پاس قدردانی از او بنویسم، نه ذهن  و نه قلم هیچ کدام یاری گرم در این مسیر نبودند. از من تلاش و از آنها عدم همراهی، بنظرم هم قلم و هم ذهن به اتفاق به این نتیجه رسیده بودند که حاج قاسم سلیمانی بواسطه خدمات بی منت و بی ادعایش به انسان ها، بویژه مردم مظلوم و بی دفاع در برابر کسانی که بویی از انسانیت نبرده بودند و به راحتی آب خوردن زن و مرد و حتی کودکان را در شکم مادرانشان سلاخی می کردند، در دل و قلب مردم بخصوص آنهایی که اصلا نه او را دیده بودند و نه می شناختند، رسوخ و جا باز کرده است. به عبارتی عشق و علاقه مردم به قاسم، علاقه و ارادت قلبی و دلی است و نیاز به توصیف و تمجید او روی کاغذ در قالب یادداشت ها،مقاله ها و دلنوشته ها نیست. هر چند که اینگونه رفتارهای ژورنالیستی  در عمق بخشی به شناخت جامعه از حاج قاسم بی تاثیر نیست ولی هیچ وقت به پای شناخت قلبی مردم از او نمی رسد. علی ایحال تنها چیزی که توانستم بعد از کش و قوس های فراوان بین ذهن و قلمم در توصیف سردار سرباز بنویسم، این جمله کوتاه بود که " حاج قاسم سلیمانی سربازی بود به  وسعت جهان"

ای سرباز،سالروز شهادتت مبارک






تاریخ : دوشنبه 100/10/13 | 2:16 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

خبر خوش یا ناخوش؟ 

برابر سایت خبری تجارت نیوز،دولت ماهانه بیش از 6هزار میلیارد تومان بابت یارانه نقدی و یارانه معیشتی هزینه می‌کند. این رقم در سال نزدیک به 75هزار میلیارد تومان است. با توجه به خبر معاون اقتصادی رییس جمهور مبنی دو برابر شدن میزان یارانه نقدی از دی ماه سال جاری، میزان 3هزارمیلیارد تومان دیگر ماهانه به میزان یارانه پرداختی به مردم اضافه خواهد شد. به عبارتی  مبلغ میزان یارانه نقدی و معیشتی پرداختی به 9هزار میلیارد تومان در هر ماه  خواهد رسید. یعنی در سال 1401با توجه به گزارش پایگاه خبری تجارت نیوز،نزدیک به 100هزار میلیارد تومان یارانه نقدی و یارانه معیشتی برای پرداخت به مشمولین این دو طرح نیاز خواهد بود. با این اوصاف و شرایط،  سوالاتی  در ذهن متبادر میگردد که با توجه به اینکه  دولت اعلام کرده مهمترین هدفش مبارزه با تورم است و از سویی با کسری بودجه شدید دست و پنجه نرم میکند:

1- آیا این حجم وارد کردن نقدینگی به جامعه تورم  ایجاد نمی کند؟

2-  چرا دولت به جای اصلاح پرداخت یارانه از شرایط فعلی که در قانون هدفمندی  یارانه نیز به آن اشاره شده است، مجددا بر استمرا شرایط فعلی با افزایش مبلغ یارانه تاکید دارد. نباید فراموش کرد که اگر تورم کنترل نگردد بعد از چند سال آینده میزان یارانه پرداختی جدید نیز به جهت افت ارزش پول ملی،قدرت خود را از دست خواهد داد و دولت دوباره مجبور به افزایش میزان یارانه خواهد شد. اگر اراده ای برای جراحی تدریجی اقتصاد کشور نباشد این دور تسلسل ادامه دار خواهد بود.

3از آنجا که در تبصره 14 لایحه قانون بودجه سال 1401 در مورد پرداخت یارانه نقدی و معیشتی تغییری از حیث منابع نسبت به گذشته دیده نشده  و در مجموع همانند سال گذشته نزدیک  73 هزار میلیارد تومان برای این امر در نظر گرفته شده است. بنظر میرسد  دولت در سال آینده بخش عمده ای از منابع حاصل از حذف ارز4200 را که می بایست در امر سرمایه گذاری تولید و توسعه زیر ساخت ها هزینه نماید، صرف تامین پرداخت یارانه ها خواهد کرد؟

4- با توجه به اینکه برابر خبر معاون اقتصادی دولت، مقرر شده افزایش مبلغ یارانه از دی ماه سال1400 به حساب خانوارهای مشمول دریافت یارانه اعمال گردد،  کل مبلغ  یارانه سه ماه سال جاری نزدیک به 30 هزار میلیارد تومان است که در قانون بودجه سال جاری نیز دیده نشده است. حال دولت مبلغ مذکور را از کدام منبع و به چه طریق تامین خواهد کرد تا به این لحظه معلوم نشده است ؟

جناب رضایی تا تورم در اقتصاد این کشور کنترل نگردد و پرداخت یارانه ها به معنای واقعی هدفمند نگردد،منابع کشور به جای تزریق در زیرساخت ها صرف کارهای غیر اقتصادی و غیر مولد، خواهد شد‌.  آقای رضایی هرچند که بعد از خبر به قولی خوب شما،خبری با مضمون متفاوت در فضای مجازی به نقل از وزیر اقتصاد دست به دست شد، مبنی بر اینکه فعلا زمان پرداخت یارانه جدید مشخص نیست. به فرض صحت خبر شما،  با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر کشور، خبر خوش جنابعالی با توجه با تورم بالا در کشور در کمترین زمان  به خبر ناخوش با عنوان افزایش تصاعدی تورم  تبدیل خواهد شد. جناب معاون بهترین راهکار کنترل تورم و نظارت مستمر و با کیفیت بر قیمت ها در بازار است.






تاریخ : پنج شنبه 100/10/2 | 8:16 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

طنز مذاکراتی

زن رو کرد به ملانصرالدین و گفت: مرد برای خرید کت و شلوار عروسی پسر کدخدا چه برنامه ای داری؟

ملا نصرالدین جواب داد: زن سه سناریو دارم. زن گفت: ملا،سناریو چیه؟ ملا گفت: یعنی همان برنامه خودمون

سناریو اول- اگر امیر خان به توافق موقت برسه، برای خرید کت و شلوار دست دوم عروسی میرم بازارچه قدیم آق شهر

سناریو دوم- اگر امیر خان به توافق کامل برسه و جام رو ببره بالای سر و دود سفید از خونش بیاد بیرون، حقوق ها میره بالا و من برای خرید کت و شلوار عروسی،میرم بازار جدید واکینگ استریت آق شهر

سناریو سوم- اگر امیرخان نتونه به توافق برسه همه چیز به هم می خوره و برای تهیه کت و شلوار اجاره ای یک روزه، میرم دُکان رخت شویی مشهدی سرخای.

به همین سادگی 






تاریخ : سه شنبه 100/9/23 | 6:41 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

علی دایی،توهم پرستاری

وقتی صحبت از قهرمان میشود، همه فکر می کنیم قهرمان فردی است که جان یک نفر را نجات میدهد. ولی در عمل شاهد قهرمانانی هستیم که جان صدها نفر را نجات میدهند و تسکین و آرام بخش درد و آلام هزاران نفر دیگر هستند و در تلاش اند لبخند و شادی را بر چهره آنان بازگردانند. فرقی نمی کند که آنها نوزاد،مرد،زن و یا سالخورده باشند. برای آنها تنها و تنها تسکین،آرامش دیگران مهم است نه چیز دیگر.گاهی آنها را فرشته می نامند چرا که همانند فرشته ها عاشق هستند. عاشق اینکه میخواهند با داشته های علمی و تجربه خود به مراجعین خدمت و حالشان را خوب کنند تا با حال خوب آنها،حال خودشان نیز خوب شود. این قهرمانان و فرشته ها پرستاران هستند. مردان و زنان سفید پوش که در دو سال اخیر با تمام وجود در برابر دشمن جان انسان ها، بنام ویروس چموش کرونا جنگیدن و هنوز نیز این مقاومت ادامه دارد. اگر نبود تلاش  ایثار گرانه پرستاران آنهم بدون توجه به تمامی کمبود ها و کاستی ها، شاهد تلفات یا فاجعه انسانی در کشور  می بودیم. در جامعه کنونی علاوه بر پرستاران افراد دیگری وجود دارند که رفتار و کردار آنها از جنس کارکرد پرستاران در راستای کاهش درد و رنج هموطنان خود بدون هیچگونه چشم داشتی می باشد و خوشبختانه در سراسر کشور شاهد حضور چنین افرادی هستیم. یکی از این افراد علی دایی معروف به شهریار ایران می باشد. مردی با تعصب و غیرتمند اردبیلی که به هیچ عنوان اصالت ایرانی بویژه ترک بودن خود را فراموش نکرده است. دایی هر چند همانند پرستاران سفید پوش نیست ولی قلبش،عین قلب و لباس پرستاران سفید و آکنده از مهر ومحبت برای خدمت بی منت به مردم است. او نیز همچون پرستاران با تمام داشته ها، ظرفیت، جایگاه و اعتبار اجتماعی خود هرچند که گاها دچار بی مهری از سوی اطرافیان نیز میگردد، تلاش کرده و می کند تا از درد و رنج هموطنان خود بکاهد. با سرزدن به کودکان و رفع نیازمندیهای آنها بخصوص نیاز عاطفی، کمک به اسکان زلزله زدگان، التیام درد افراد گرفتار در دام اعتیاد، تکریم و ارج نهادن به پیشکسوتان ورزشی و فرهنگی، کمک به بیماران خاص و دیدار با کودکان صعب العلاج که خواستار ملاقات با او هستند. تازه ترین اقدام علی دایی در کسوت یک مدد کار اجتماعی،جان دوباره بخشیدن به یک زن محکوم به اعدام از طریق رضایت گرفتن از اولیای دم که توانست در این شرایط سخت و دشوار اقتصادی و اجتماعی بعد از 16 سال، لبخند و شادی را بر لبان خانواده محکوم به اعدام بازگرداند. اینها بخشی از اقدامات و رفتارهای این مرد بزرگ(علی دایی) است که رسانه ای شده است. قطع به یقین برخی از فعالیت های انسان دوستانه او در جهت خوب کردن حال مردم و نشان دادن اینکه هنوز انسانیت نمرده و زنده است بدور از لنز دوربین ها انجام شده و میگردد. میشود گفت: علی دایی نیز یک پرستار است چرا که او در طول زندگی خود چه در زمین فوتبال و چه بعد از دوران طلائی خود در عرصه فوتبال،همواره تلاش کرده و می کند که کمک حال هموطنان خود بویژه نیازمندان واقعی حتی با هزینه کردن اعتبار خود باشد و این شیوه و سبک زندگی او همچون پرستاران در جریان است.در پایان روز پرستار را به تمامی سفید پوشان این عرصه و همچنین آقای علی دایی به عنوان یک پرستار بدون مرز،تبریک عرض می کنیم. امیدواریم شاهد استمرار رفتارهای قهرمان گونه از سوی این عزیزان( پرستاران و علی دایی) برای جاری وساری کردن لبخند و شادی بر لبان نا امید و مایوس افراد نیازمند و درمانده از کمک باشیم. انشاءا...

علی دایی،تو هم پرستاری 






تاریخ : جمعه 100/9/19 | 4:53 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

آیا با سواد شده ایم؟

بعد از سپری شدن دوران تحصیل ابتدائی،راهنمایی و دبیرستان و قبولی در کنکور و رفتن به دانشگاه با آن همه مشکلات رفت و آمد در سرما و گرما،شب های امتحان،نوشتن مشق های طولانی، گاها تنبیه بدنی، اضطراب و نگرانی از نگرفتن نمره،تجدید، مردود و مشروط شدن، نوشتن و تهیه جزوه در دانشگاه، دادن دو  امتحان در یک روز،حرص و جوش خوردن  برای گرفتن نمره قبولی و انجام رفتارهای منطقی و غیر منطقی که نهایتا خروجی اینهمه تلاش مثبت و منفی،  منتهی شد به گرفتن مدارک دیپلم،کاردانی،کارشناسی،کارشناسی ارشد و  دکترا. بعد از گذشت چندین سال از عمر گرانمایه در نظام آموزشی که متاسفانه تکرار پذیر نیز نخواهد بود، حال سوالی که به ذهن متبادر میگردد این است که با این همه هیاهو، چقدر باسواد شده ایم؟

آیا در زمینه رفتار اجتماعی با سواد شده ایم؟

آیا در زمینه رفتار فرهنگی باسواد شده ایم؟

آیا در زمینه چگونگی ایجاد رابطه با سواد شده ایم؟

آیا در خصوص کم و کیف دوست داشتن باسواد شده ایم؟

آیا در خصوص انسانیت با سواد شده ایم ؟

آیا در چگونگی زندگی کردن با سواد شده ایم ؟

و .....

به قول سهراب سپهری،چشم ها را باید شست، و جور دیگری باید دید. نظام آموزشی نیازمند یک دگردیسی کامل در محتوا برای تربیت نسل نو می باشد. نسلی که شامل افرادی که هم سواد علمی و هم صاحب سواد اجتماعی باشند. در این صورت است که میتوان گفت: باسواد شده ایم.






تاریخ : چهارشنبه 100/9/17 | 7:34 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()
<      1   2   3   4      >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.

  • وب میوه ها
  • وب دختر تهرونی
  • وب دو دی ال
  • وب وب آنلاین