• وبلاگ : به سوي فردا
  • يادداشت : کي دکتر نيست!!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 5 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    اين خيلي اتفاق خوبي است که سطح سواد جامعه بالا برود چون افراد در آينده چه شغلي مناسب نصيب شان شود و چه نشود با تحصيلات عالي جامعه بهتري را تشکيل خواهند داد تا اينکه سطح سواد جامعه پايين باشد.البته منظور اينجانب مدرک گرائي نيست بلکه سطح سواد متناسب با مدرک تحصيلي است

    البته در نگاه اين گروه هم نکته درست وجود دارد و هم اشتباه. درست اينکه به هر حال سواد براي هر جامعه اي لازم است و مي تواند منجر به ارتقاء سطح زندگي شود. اشتباه از اين بابت که کسي مخالف تحصيل فرزندان اين مرز و بوم نيست، بلکه حرف اين است که در رشته هاي دانشگاهي بايد بازنگري شوند و به جاي سوق دادن جوانان به سمت رشته هاي اشباع شده در بازار کار و ايجاد انبوه رشته هاي علوم انساني، رشته هاي فني، تخصصي، مهارتي، مهندسي و رشته هايي که مي تواند چرخ هاي صنعت خوابيده اين مملکت را به حرکت در آورد ترويج و آموزش داده شود.

    لازم نيست ديدگاه جوانان درباره تحصيلات عالي و کسب علم و مدارج دانشگاهي تغيير داده شود بلکه بايد آنها را به سمت رشته هاي مورد نياز امروز اقتصاد کشور و حتي بازارهاي بين المللي کار هدايت کرد. چرا سال ها عمر و سرمايه خود را صرف تحصيل در رشته اي کنيم که آينده شغلي آن تاريک و مبهم است.

    از سويي، جايي بايد درباره نيازهاي روز بازار کار کشور مطالعه و تحقيق به روز صورت گيرد و نتايج آن هر ساله پايه عمل و ملاک جذب دانشجو در دانشگاه ها باشد، نه اينکه بازار کار به راه خود برود، صنعت با چالش نيروي تخصصي و مهارتي روبرو باشد و دانشگاه ها نيز بدون توجه به هر دوي اين مباحث تنها واحد دانشگاهي ايجاد کنند و با يکديگر در رقابت جذب دانشجو قرار گيرند.

    بالاخره بايد از يک جايي کار را آغاز کرد. ديگر حرف بس است و بيش از اين نبايد عمر گرانبهاي جوانان اين کشور در راه تحصيلات بيهوده در رشته هاي نامناسب دانشگاهي تلف کرد، در حالي که تنها با هدايت آنها از دوران دبيرستان مي توان فرصت هاي بهتري براي کار ايجاد کرد. اين کار درست مانند چيدن قطعات يک پازل در کنار هم است که بايد از مدرسه تا دنياي واقعي کار شکل بگيرد و يک شبه امکانپذير نيست.

    + جوان 
    سلام و درود بر خدمت برادر بزرگوار جناب آقاي مناف زاده
    از مطالب خوبتان استفاده ميبريم.
    به اميد حل مسائل اقتصادي کشور
    پاسخ

    انشاءا....
    احس
    با فرمايش شما کاملا موافقيم همانطوريکه در موضوع تصدي پست و رياست و مدير کلي نيز روال به همين منوال طي ميشود کسي که لابيگري کرده و با نمايندگان مجلس و يا فلاني وزير و وکيل چند روزي رابطه دوستي و عرض ارادت سياسي داشته يه شبه مدير کل يا رييس و يا جايگاهي را که شايسته او نيست بدون جنگ و خونريزي اشغال ميکند.مشکل ساختاري در شرايط فعلي و سيستم اداري کشور بوده و لاينحل است. بايد فکري اساسي شود.
    دوستان تعريف ميرکدن که در کشور ژاپن رياست و مدير کلي در سالهاي آخر خدمت شخص و آنهم بعد از طي مراحل خاص و قانوني خود و با داشتن تز و ايده مديريتي براي افزايش بهره وري و کارايي و با در نظر گرفتن لياقت و شايستگي شخص اعطا ميشود.
    تا بوده همين بوده....
    + زمان زاده 
    فاجعه علمي چند سال است که در کشور رخ داده است، که اساس آن نيز از آموزش و پرورش شروع مي شود. عملا بيشتر ورودي هاي جديد دانشگاهها توانايي و قابليت علمي لازم براي ادامه تحصيل را ندارند. و متاسفانه سياست دانشگاه ها نيز مبني بر عدم فشار آوردن اساتيد بر مغزهاي مبارک دانشجويان بوده و علاقه مند به قبولي حداکثري دانشجويان مي باشند. بطوريکه سواد برخي افراد با مدرک ديپلم چندان تفاوتي با 4 سال بعدش که ليسانس ميگيرد ندارد. در برخي مواقع بدتر هم مي شود، چه بسا اگر بصورت غير آکادميک مطالعه مي کرد وضعيت بهتر داشت. اين يک واقعيت است.