سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ملانصرالدین و ماجرای انشانامه

 مشهدی سرخای "کدخدا"آق شهر و رئیس شورای شهر، روزی ملانصرالدین( شهردار)، عسگر آژان (رئیس اداره نظمیه)، کربلایی حکیم اوغلو (رئیس بهداشت) و مشهدی رستم خان (مدیر خزانه داری) آق شهر را به دفتر خود فرا خواند. کدخدا گفت: آقایان شما مدیران کاربلد آق شهر هستید.از شما میخواهم گرفتاری ها و مشکلات آق شهر که افراد خارج نشین به آن بحران می گویند را تا فردا صبح برای من به شکل انشانامه تهیه کنید. کدخدا در ادامه افزود: هرکس بهترین انشانامه را بنویسد و تحویل دهد تا 5 سال دیگر نیز مدیر خواهد ماند. ملانصرالدین و دیگران فلفور برای نوشتن خواسته کدخدا به خانه های خود رفتند. ملانصرالدین ماجرا را به زنش گفت و از او خواست که در نوشتن انشانامه به او کمک کند. زن گفت: ملا بنظرم کاسه ای زیر نیمه کاسه هست بهتر است چیزی ننویسی و فردا به کدخدا بگوئید که مشکل خاصی در آق شهر وجود ندارد. ملا گفت: زن اگر بنویسیم تا 5سال دیگر نیزشهردار آق شهر خواهم ماند. از زن انکار و از ملا اصرار که انشانامه را بنویسیم. زن گفت: ملا عواقب کار با خودت. حال کاغذ و قلم بیارید تا من بگویم و شما انشاء کنید. ملا بسم ا....

1-مشکل قیمت پیاز

2- مشکل بالا و پائین شدن پول دول خارجی

3- مشکل گرانی ارزاق عمومی اهالی

4-پائین بودن مواجب کارگران و کارکنان

5- مشکل آب خوردن شهر

6- مشکل بوی بد کارخانه لاستیک سوزی

7-بی ارزش شدن پول آق شهر

8- تکرار کلمه "ما بهترینیم" از سوی شما ها بعنوان مسئول

9-طوفان گرد وخاک شهر

10-               بخواب رفتن "دمیر یولی" آق شهر

11-               اختلاف دیرینه اهالی بالا نشین و پائین نشین آق شهر

12-               کم شدن عروسی ها در شهر نسبت به گذشته

13-               بیخود و علاف گشتن جوانان شهر

14-               مشکل امتحان ورودی به مدرسه بزرگ آق شهر(دانشگاه)

15-               بالا بودن قیمت چهارچرخ و دوچرخ در دوکارخانه فرغون سازی شهر

16-               زیاد شدن تعداد قلیان کش ها در قهوه خانه مشهدی یداله معروف به سبیل بلند.

17-               قطع کردن تدریجی پرداخت پول توجیبی به اهالی در20ام هربرج

18-               قطع سریالی گاز،برق و آب درشهر

19-               کمبود سرم در تنها مریضخانه شهر

20-               مشکل "بی خودی" صحبت کردن برخی از مسئولین شهر

21-                واقعی نبودن اعداد و ارقام در سخنان مسئولین

22-               کم شدن تعداد زایمان نوزاد در آق شهر

23-               زیاد شدن تعداد افراد پیر و ناتوان در شهر

24-               فروختن یک زمین کشاورزی  توسط تعاونی مشهدی حمداله چراغی به همه ی اهالی

25-               شلوغی "گاری و دورشکه" در خیابان های شهر

26-               دخالت ک-د-خ-د-ا در تعیین روسای ادارات شهر

27-               کاهش اعتماد اهالی به یکدیگر

28-               بالا رفتن قیمت دارو در داروخانه حکیم باشی شهر

29-               مشکل اجاره خانه در شهر

30-               مشکلات سامانه و سایت های آق شهر در خدمات رسانی

زن گفت: نصرالدین برای از دست دادن پست شهرداری کافیه. ملا در جواب گفت: زن کم شماتت بزن با این انشانامه تا آخر عمر شهردار آق شهر خواهم بود. صبح روز بعد ملانصرالدین به همراه نفرات دیگر وارد دفتر کدخدا شدند. کدخدا گفت: انشانامه های خود را بیاورید تا بخوانم. کربلایی حکیم اوغلو، عسگر آژان و مشهدی رستم خان همگی گفتند: کدخدا به گفته ی زنهایمان مشکل خاصی در آق شهر وجود ندارد. ملانصرالدین با دیدن این صحنه با خوشحالی جلو آمد و انشانامه چند صفحه ای خود را تحویل کدخدا داد. مشهدی سرخای(کدخدا) بعد از چند لحظه با عصبانیت گفت: ملا اینها چیست که نوشته ای؟ ملا در جواب گفت: جناب اینها را زنم گفته و من فقط انشاء کرده ام و فکر می کنم درست است. کدخدا این دفعه با صدای بلند فریاد زد "شهردار" تو با این انشانامه مدیریت مرا زیر سوال برده ای! کداخدا با همان حالت عصبانی، نوشته ملا نصرالدین را پاره و در سطل زباله انداخت و به ملا گفت: که از این لحظه دیگر تو شهردار نیستی. ملا با حکم عزل خود به خانه بازگشت. زن با دیدن احوال نصرالدین فهمید که اتفاقی افتاده و برگشت به ملا گفت: مرد دیدی که کاسه ای زیر نیم کاسه هست. در هیاهوی گفتگوی ملا و زنش به یکدفعه خر ملا سرش را از پنجره به داخل اتاق کرد و خنده کنان گفت: ملا مورد 31 ام را با این عنوان در انشانامه خود اضافه کن که برای حل این مشکلات "ما به سطح دیگری از اندیشه و تفکر مثل زنت نیاز داریم".

 






تاریخ : جمعه 101/12/12 | 8:20 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.

  • وب میوه ها
  • وب دختر تهرونی
  • وب دو دی ال
  • وب وب آنلاین