سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 "ای خدا من دیگه رد دادم"

روزی مردی رفت پیش شیخ و از او پرسید ای شیخ من در تربیت یکی از فرزندانم کوتاهی کرده ام. شیخ پرسید؟ ای مرد فرزندت چند ساله است؟ مرد جواب داد:  30 سالش تمام شده است.شیخ گفت:ای مرد از من چه میخواهی؟ مرد نگران و خسته جواب داد: ای شیخ می گویند شما مرد عارف و آگاهی هستید و شنیده ام که با برنامه 100 روزه گرفتاری های خیلی از اهالی این روستا و روستاهای اطراف را حل کرده اید. شما را التماس می کنم به من هم یکی از برنامه های 100 روزه خودتان را بدهید تا فرزندم یاد بگیرد که "به بزرگترهای خود همیشه سلام کند". شیخ گفت: ای مرد درست است که من برای برخی از اهالی برنامه 100 روزه دادم ولی برای تربیت فرزند 30 ساله شما برنامه 100 روزه ندارم. مرد گفت: شیخ مرا دست خالی برنگردانید هرچه پول بخواهید به شما میدهم. از مرد اصرار و از شیخ انکار. نهایتا شیخ قصه ما یک برنامه 100 روزه به مرد داد و او را از سرش باز کرد. مرد گرفتار داستان ما برنامه را از شیخ گرفت و یک کیسه پول به او(شیخ) داد و سریع به خانه بازگشت. بعد از 100 روز مرد نگون بخت قصه وقتی دید که برنامه شیخ نه تنها افاقه نکرده بلکه فرزندش سلام کردن را نیز از یاد برده است. سراسیمه رفت به سراغ شیخ داستان ما و در کمال تعجب دید مرد دیگری جای آن شیخ نشسته است. مرد گفت: آقا، شیخ کجاست؟ صاحب خانه گفت: شیخ من هستم، امرتان چیست؟ مرد گفت: آقا جان من حوصله ندارم و با شما نیز کاری ندارم فقط دنبال آن شیخی هستم که به من برنامه 100 روزه داد تا حقش را بزارم کف دستش. شیخ واقعی گفت: ای مرد شما از صبح دهمین نفری هستید که سراغ آن شیخ قلابی را از من می گیرد. من یکماه پیش به بلاد دوست و همسایه، افغانستان رفته بودم برای ارائه یک برنامه 100 روزه برای حل بحران حق آبه این ولایت از رودخانه هیرمند. چون من در منزل اشیاء گرانبها و قیمتی ندارم که دزد به خانه من بزند بنابراین در خانه من همیشه باز است. احتمال میدهم یکی از رمالان و دعا نویسان فریبکار از نبود من سوء استفاده کرده و خودش را بجای من جا زده و با نوشتن برنامه 100 روزه سر شما و دیگر مردمان ساده را کلاه گذاشته است. مرد گفت: من دیکر نمیدانم و نمی فهمم که برنامه 100 روزه چیست و اینکه اثر دارد یا خیر؟ اصولی هست یا خیر؟سرکاری هست یا خیر؟ راستش را بخواهید با شنیدن برنامه 100 روزه،اعصاب و روانم به هم میریزد. آن شیخ قلابی به من برنامه 100 روزه داد تا فرزندم سلام کردن به بزرگترها را فراموش نکند که سلام کردن را به کل فراموش کرد. مرد به ظاهر ساده گفت: یقین دارم که با برنامه 100 روزه شما نیز کشور دوست و همسایه افغانستان و یار گرمابه و گلستان ولایت ما، نه تنها حق آبه به ما نمی دهد(شاید اگرنفت بدهیم قضیه فرق کند) بلکه احتمال میرود با برنامه 100 روزه شما ای شیخ که نمی دانم واقعی هستی یا خیر!!!آب رودخانه هیرمند نیز خشک بشود. طوریکه خشکسالی هم افغانستان را فرا بگیرد و هم ولایت ما را و بایستی دوباره کسی را پیدا کنیم که یک برنامه 1000ساله بنویسد برای اصلاح ضررهای اثرات برنامه های 100 روزه شما آقایان، آنهم معلوم نیست که افاقه می کند یا خیر. مرد گفت ای شیخ: "من دیگه رد دادم".






تاریخ : جمعه 100/2/3 | 1:33 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.

  • وب میوه ها
  • وب دختر تهرونی
  • وب دو دی ال
  • وب وب آنلاین