سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

پرسش مهر 

روز بازگشایی مدارس در آق شهر کدخدا که به علت شیوع ویروس کرونا و قطع خطوط پروازهای هوائی موفق به بازگشت از سفر نوروزی خود نگردیده بود از ملانصرالدین به عنوان پیشکسوت مدیریت در شهرداری آق شهر خواست در مدرسه خانعلی، بزرگترین آموزشگاه آق شهر حاضر شود تا ضمن زدن زنگ مهر، برای دانش آموزان آن مدرسه سخنرانی نماید. ملانصرالدین تمامی شب را مشغول جستجو و یافتن موضوع مناسبی برای سخنرانی فردایش بود ، در نهایت بهتر دید که ذهن دانش آموزان را با طرح پرسش هائی چند به چالش بکشد، پس دست به قلم برد و آغاز به طرح پرسش نمود.  ملا روز اول مهر ساعت 8صبح در مدرسه خانعلی حاضر و بعد از زدن زنگ شروع بازگشایی مدارس و همچنین عرض تبریک آغاز سال تحصیلی نو برای کسب علم و دانش خطاب به دانش آموزان و والدین تماشگر حاضر چنین آغاز به سخن نمود : دانش آموزان مدرسه خانعلی من 10پرسش برای شما مطرح می کنم ، هر دانش آموزی که تا پایان سال تحصیلی به همه آنها جواب درست و قانع کننده ای بدهد، شهرداری آق شهر کلید یک دستگاه خودرو ملی تولید آق شهر را برایگان به او تحویل خواهد نمود.، و اما پرسش ها:

1) چرا ویروس کرونا تا به حال به آق شهر نفوذ نکرده است؟

2) چرا تاکنون از آق شهر کسی به کانادا فرار نکرده است؟

3) به چه دلیل در آق شهر قیمت اجناس برای چندین سال متوالی همچنان ثابت مانده است؟

4) چرا رضایت مندی مردم آق شهر از شهرداری و سایر ،،،بالا است؟

5) چرا همه از بلاد دیگر مشتاق اند در آق شهر سرمایه گذاری کنند.؟

6) چرا شهر حکیم باشی که بالای شهر ما قرار دارد ،از آق شهر خوشش نمی آید؟

7) چرا در آق شهر هیچ بانکی وجود ندارد؟

8) چرا در آق شهر هیچ پلی نیمه تمام و هیچ پروژه عمرانی ناتمامی نداریم؟

9) چرا جام ما با جام فوتبال تفاوت می کند؟

10) چرا در آق شهر یک نوع مدرسه داریم نه انواع و اقسام و الوان مدرسه ها؟

بعد از اینکه سوال های ملا تمام شد. یکی از والدین دانش آموزان گفت: آقای شهردار سوال های شما برای دانش آموزان ابتدایی این مدرسه سنگین است و اینها نمی توانند به آنها جواب بدهند. ملا گفت: عزیزم عیب ندارند همه مجازند حتی وقتی رفتند به کلاس های بالاتر به آنها جواب بدهند. یکی دیگر از والدین پرسید.  ملا ! آیا تا آن زمان شما همچنان در پست شهرداری خواهی ماند؟ ملا در جواب گفت: خانم شما نگران نباشید، مگر تاکنون مشاهده نکرده اید که شهرداری سکوی پرتاب است، بنده اگر شهردار نباشم بالاخره مدیر جای  دیگر خواهم بود و به قول خود عمل خواهم کرد. بعد از گفتن این جمله همه به ملا نصرالدین کف زدند و جلسه تمام شد و دانش آموزان رفتند سر کلاس های خود، در حالیکه ذهن و حواس شان به تمامی معطوف به وعده ملا بود.






تاریخ : یکشنبه 99/6/16 | 2:19 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.

  • وب میوه ها
  • وب دختر تهرونی
  • وب دو دی ال
  • وب وب آنلاین